سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----170323---
بازدید امروز: ----2-----
بازدید دیروز: ----68-----
الهه بانو

 

نویسنده: الهه بانو + لیلا... (گاهی)
شنبه 84/5/1 ساعت 2:40 عصر


و این منم ...زنی تنها... در آستانه .... مرگ !

آره درست می بینی.... امروز خیلی خسته ام. خیلی دلم گرفته... خیلی پریشونم... هیچ چیز آرومم نمیکنه... امروز دلم گریه میخواد... امروز.... امروز.... امروز دلم تنگه... امروز دلم گرفته ... امروز دوست دارم بمیرم... امروز....
فکر میکنم به اینکه چرا نمیفهمم تو را.. .چرا در نمی یابی مرا... به این فکر میکنم چرا نمیتوانم انتخابت کنم... چرا انتخابم نمیکنی... به این فکر میکنم چرا عقلم به تو قد نمیدهد .... چرا نمیخواهی که قد بدهد !
به این فکر میکنم که چقدر تنها هستم وقتی تو رهایم میکنی... به این فکر میکنم چقدر خوشبختم وقتی نگاهت را روی لحظه هایم احساس میکنم....
به این فکر میکنم چقدر بدبختم که نمیتوانم زبانت را بفهمم! ببین ! من یک نفهم بی سواد کوچکم! با من به زبان خودم حرف بزن ! با من به اشاره و کنایه حرف نزن ! به زبان کودکانه بگو... بگو باید چه کند کودک دلم تا مادر قلبت مرا ببخشد و در آغوش کشد....
دلتنگم... آنقدر که میخواهم بروم آخر دنیا.... دلتنگم... آنقدر که
میخواهم فریاد بکشم تمام ناتوانی هایم را ... دلتنگم... غصه دارم.... غمگینم... محزونم.... باز هم بگویم ؟ یا دلت به رحم آمد سنگدل ؟؟!!!!!!

.....

*******

اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد خبرم کن
بهت قول نمیدم که....
میخندونمت
ولی میتونم باهات گریه کنم


اگه یه روز خواستی در بری حتما خبرم کن
قول نمیدم که ازت بخوام وایسی
اما می تونم باهات بدوم

اگه یه روز نخواستی
کسی به حرفای کسی گوش کنه
خبرم کن
قول میدم که خیلی ساکت باشم.   اما......

اگه یه روز سراغم رو گرفتی و خبری نشد......
سریع به دیدنم بیا...احتمالا به کمکت احتیاج دارم

 قبلا هم خونده بودم ولی به تازگی از اینجا خوندمشhttp://asheghan121.parsiblog.com/

******

باز هم بیایید از همین امروز شروع کنیم....

روزی یک آیه ..... بشه زمزمه روزانه مون و در طول روز هی تکرارش کنیم و هی بهش فکر کنیم و احتمالا در موردش کمی تحقیق ... کمی search... کمی فکر... کمی بحث... کمی گفتگو داشته باشیم...
حالا که یه جایی پیدا شده که این روزی یه آیه رو بهتون هدیه کنه  (شاید قرآنمون اونقدر دوره... یا خودمون اونقدر دیر... که حالش را نداریم روزی یه بار حداقل بازش کنیم.... ) ...
بیایید بخونیم .... بهش فکر کنیم و بعد هرچی به دلمون نازل شد زیرش بنویسیم.... و بعد دلنوشت های دیگران را هم بخونیم .... و توی همین فکر ها و نوشتن ها و خواندنها ... متذکر بشیم .. مومن –تر- بشیم..
وبلاگ
«آیه های دلنشین» سعی میکنه هر روز با یک آیه مهمان دل شما باشد ...شما هم با یک کلیک مهمانش باشید.... مطمئن باشید با حضور و دلنوشتهای شما ذیل آیه ها همانگونه خواهد شد که باید ... حتی سکوتتان هم زیباست... فقط بیایید ... بخوانید ... و اگر خواستید چیزی بنویسید....
و درضمن ما مشتاقانه پذیرای نظرهای گرانبهای شما عزیزان هستیم برای هرچه بهتر شدن این
وبلاگ ....
هدف = بخوانیم ... فکر کنیم... بفهمیم ... درک کنیم... آنچه میفهمیم با دیگران در میان بگذاریم و با هم درک بیشتری داشته باشیم ....
باز هم  از تمامی کسانی که این خطوط را میخوانند دعوت میشود در این همخوانی و هم فهمی آیات دلنشین شرکت کنند... هر که با ماست : یا علی ... مدد !

آیات دلنشین

        منتظر حضور سبز شماست....

آیات دلنشین

 

و اما بعد....

به پاس ..... 

درود بر حبیب خدا... که چقدر دوستش دارد ....
التماس دعا 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • می شناسیدش
    حوا و عشق...
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • آوای آشنا

  •