تو ناز نگاهي باز در جام جان من سر داد
همچو مهتاب باده اي دلخواه باز هم از دست ميبرد نگهي.نگهي چون شراب مستي بخش؟؟ چه نگاهي كه
همچو بوي گلاب ميشود بر مشام جانم
پخش. آه مي نوشمد
چو شيرهء گل.تو كيستياي نگاه ناز آلود تو گلابي
گلاب شهد اگين. تو شرابي
شراب گل پالود. آه پيمانه اي دگر. كه هنوز ميگدازد
زه تشنگي جگرم.چه شرابي تو
به چه شور انگيزيسر كشيدم تو را و .هنوز تشنه ترم.؟؟
شاد باشي خانمي گل و گرامي
اميدوارم.سبد سبد گوهر ارامش
در صدف دلت كاشته بشه.
سبد روز و شبت. پر از مهرباني
و گذشت..زنده باشي
كمترين صمد..