فكر مي كنم بخشي از شعر م را ا ضافه نوشتم ... ببخشيد ....
شعر نوشته آقاي حامد نيز انتخاب بسيار زيبايي بود الهه بانو ...
سلام .....
بشکن اين تار هزاران چنگ را
بشکن اين دوري رها کن ننگ را
بشکن اين اندام خاکي از درون
تا نگردي بيش از اين خارو زبون
خرد کن قانون و اصل و خانه را
دورکن اين جان بي مقدار، اين ويرانه را
پربکش از جسم خود تا جان عشق
عشق رابايد به خون دل نوشت
سلام دوست خوب و محترم . در مورد متن قبليتون بگم كه ادم اسم خودشو با الله و لا اله الله و ... مقايسه نمي كنه .
يه داستان بگم : امام خميني (ره) مهمان يكي از دوستانشون بوده كه در آخر مجلس ميزبان مي گن: براي سلامتي ؟آقا امام زمان و رهبر عزيزمون امام خميني صلوات .
امام (ره) خيلي ناراحت ميشن و ميگن: دوست ندارم كه اسم منو در كنار اسم مولامون حضرت مهدي(عج) قرار بديد چون شان ايشون پايين مياد
حالا شما برداشتيد اسم خودتونو در كنار و بالا تر از اسم خدا گذاشتيد؟
تو نوشتن اين طور چيز ها اين يك قلو هم هست اما اصلا برا ما كه مسلمونيم خوب نيست
سلام...زيبا بود...عاشقانه...به منم افتخار بده عزيز...
يا علي.
جالبه...
من حالم خوب نيست... تو اصلا برات مهم نيست!
...
من تحت فشارم.. تو به روي خودت نمي آوري...
هي من سكوت ميكنم ومنتظرم. هي تو بيشتر سكوت ميكني...
ميدونم...
ديگه خسته شدي
ديگه حوصله نداري
ديگه ...
باشه...
منم ميرم دنبال زندگي ام...........................................
فقط پشت سرم نگو بي وفا بود... بگو خودم خسته شدم... باشه؟
ببخشيد!
بالي كه از جنس پريدن نباشه از جنس چيه ؟؟؟؟
از جنس اسير قفس بودن... ها؟
پرنده هاي قفسي عادت دارن به بي كسي...
عمرشون رو بي هم نفس
كز ميكنن كنج قفس
نميدونن سفر چيه
عاشق در به در كيه...
هر كي بريزه شادونه
فكر ميكنن خداشونه
....
ها پرسا؟
گفتي چرا اسير غم زندگي شدم
چون
چون...............
فرصت سوال به عاشق نمي دهد
انديشه ها که بال به عاشق نمي دهد ..
من اما بال دارم .. حيف كه از جنس پريدن نيستند ..