سلام
خوب اين شعر دقيقا دقيقا دقيقا حال اين روزهاي مرا نشون ميده. اصلا انگار خودم گفتمش! حيف كه من استعداد شعر گفتن ندارم. واقعا حيف ... وگرنه تا حالا يه ديوان كامل شده بود بااينهمه اتفاق و سوژه !!!...
و اما جواب پيامهاي خصوصي را مجبورم عمومي بنويسم...
ببخش كه دير شد عزيز
من اگر ميدانستم تو اين طرفها سر ميزني كه اينجا را آذين بسته بودم ... ديديم اين روزها عطر ياس مي آيد اينجا و من به خيال اينكه مخاطبي ندارد و كسي نميخواند و كسي پيغام نميگذارد چقدر كم به كم اينجا سر ميزدم و اگرهم مي آمدم شوقي براي چك كردن پيامهايم نداشتم... معذرت ميخواهم
جواب كامنتها را نوشتم...
و از اين به بعد روزي هزاربار مي آيم اينجا و كامنتهاي خصوصي را نفس ميكشم... بو ميكنم.... كه بوي گل محمدي ميدهد ... هاه...
ديوانه شده ام! اينطوري نگاهم نكنيد! راست ميگوييد دخترك ديوانه شده... ببخشيد... من از سر اتفاق زنده ام هنوز... كاش خداوند مرگم ميداد.......................................................................
التماس دعا !
آهاي... با توام ... حبيب! دعايم كن.....