راستي ... ديدي مخاطب اينجا هم شده اي لعنتي!!!!
اينجا ديگر مال تو نبود... مالكش شده اي... به شوق تو به روز ميشود... به شوق تو پيغامها را چك ميكنم... به شوق تو! ميفهمي اصلا ؟ هواست هست يا نه؟...
لعنتي دوست داشتني من...
برايم زياد بنويس... من حرف حرف نوشته هاي تو را بو ميكنم... لمس ميكنم... بغل ميكنم... ميبوسم...
بيشتر بنويس....
...
خانه پرشين بلاگم را ديدي... ؟ فقط بگو نظرت را ميخواهم بدانم. اينجا بگو... آنجا بگو فرقي نميكند. اگر راحتي همينجا بگو...
حالت خوب است نازنين دل الهه؟
تا كي بايد بي خبر باشم از تو...
مجازات سنگيني است... نميشود تخفيف دهيد ... ها؟
اين روزها از سر اتفاق زنده ام...
بغض در گلو مانده ام را كاش ميشكستي... عزيزدل....
ليلا قرار بود تحليل كند اين دوستي هاي اينترنتي را ...
ولي ناگهان آنقدر دلتنگ تو شد كه ...
كه...
راستي هيچ ميداني لعنتي كه شب و روز و خواب و بيداري اش شده اي ؟
هيچ خبر داري كه چقدر روزه هايش را به خاطر تو به بوسه افطار ميكند و خاطره تو...
لعنتي ! خبرت هست كه از خويش خبر نيست مرا؟
لعنتي! ميفهمي چي ميكشه....
نميدونم شايد هم ...
براش دعا كن خدا رها كنه ذهنش را از اين تمناي مفرط كه داره نابود ميكنه جسم و روحش را...
دعاش ميكني ؟
سلام
قرار بود زيرش تحليل كني. چه شد پس؟